سم الله الرحمان الرحیم
سلام . بالاخره آمدی - امسال چقدر طولش دادی . مدتهاست که منتظر تو بودم .
البته منتظر تو بودم و منتظر بارانهایت ...
تو که میدانی من خیلی حساسم ..حقا از سرما میترسیدم
خب مرا سرزنش نکن . من گفتم منتظرت بودم .دلم میخواهد تمام سر زمین ایران را سر سبز کنی . میتوانی. ؟
بله با همین بارانها که از هر الماسی و از هر جواهری بهتر است.
میتوانی؟ میدانم که اختیار نداری . بالاخره تو هم وظیفه ای داری نه ؟
از خدا بخواه وقتی میروی با آبرو باشی . شرمنده مردم نباشی اینها همه چیزشان را برای خدا داده اند ....
کلمات کلیدی: