میشودشب به سحر مشق نوشت
مشق خدا
شهدا را هر شب هجی کرد
تخته را پاک زهر وسوسه کرد
میشود مشق نوشت
مشق آبادی و آزادی شهر
مشق پیران صبور
مشق مردان دلیر
مشق زنهای عزیز
/////
میشود شب به سحر مشق نوشت
قیدخواب و خور و رسوایی زد
میشود دست به شیدایی زد
گچ رنگی میخواهی یا که سفید
میشود مشق نوشت
همه جا شربت داد
میوه و گل همه جا پخش نمود
شیر و خرماچه صفایی دارد
وقت افطار و سحر
کاش پهلوی تو بودم همه شب
کاش پهلوی توبودم همه روز
////////
میشود دست گرفت با اقاقی در باغ
با قناری بازاغ
میشود زمزمه کرد
پر پرواز کبوتر باقی است
شمع ایستاده هنوز
آب پیداست به دریاچه ذهن
ساحل عشق صفایی دارد
آخر این ملک خدایی دارد!!
بگذرم ساده و بی رنگ و ریا
گذر از باغچه کرد
همه گل هارا بوسید
همه خاطره ها را بویید
/
کلمات کلیدی: