شعر نو
شعر ها خواندم
شعر هایی مانده از تاریخ بر کاغذ
شعر هایی نو
شعر هایی کهنه اما جاو دانی را
نور های باستانی اسمانی را
راز های قرنها را جستجو کردم
چون نجستم نام های اشنایی را
با غریبان گفتگو کردم
*****
شعر ها خواندم
شعر هایی نو
مانده از گلزخمها بر یاد
مانده از شیرین و از فر هاد
شعر هایی بود بس زیبا
خاطرات رنج شاعر ها
لیک من امید ها را جستجو کردم
چون نجستم راه انان را
با همین امید خو کردم
*****
شعر هایی بود بوی کهنگی میداد
لیک بوی نور وعشق و زندگی میداد
با طریق کهنه و نو گفتگو کردم
کم کسی حرف مرا فهمید
عا قبت با عشق رو کردم
شعر گنگ نامرادانرا نمیگویم
راه پر نیرنگ و سنگ بی وفایان را نمی پویم
ای بسا گلهای بی بویی
که نشانشان را نمی پویم
کلمات کلیدی: