سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در گذشته مرا برادرى بود که در راه خدا برادریم مى‏نمود . خردى دنیا در دیده‏اش وى را در چشم من بزرگ مى‏داشت ، و شکم بر او سلطه‏اى نداشت ، پس آنچه نمى‏یافت آرزو نمى‏کرد و آنچه را مى‏یافت فراوان به کار نمى‏برد . بیشتر روزهایش را خاموش مى‏ماند ، و اگر سخن مى‏گفت گویندگان را از سخن مى‏ماند و تشنگى پرسندگان را فرو مى‏نشاند . افتاده بود و در دیده‏ها ناتوان ، و به هنگام کار چون شیر بیشه و مار بیابان . تا نزد قاضى نمى‏رفت حجّت نمى‏آورد و کسى را که عذرى داشت . سرزنش نمى‏نمود ، تا عذرش را مى‏شنود . از درد شکوه نمى‏نمود مگر آنگاه که بهبود یافته بود . آنچه را مى‏کرد مى‏گفت و بدانچه نمى‏کرد دهان نمى‏گشود . اگر با او جدال مى‏کردند خاموشى مى‏گزید و اگر در گفتار بر او پیروز مى‏شدند ، در خاموشى مغلوب نمى‏گردید . بر آنچه مى‏شنود حریصتر بود تا آنچه گوید ، و گاهى که او را دو کار پیش مى‏آمد مى‏نگریست که کدام به خواهش نفس نزدیکتر است تا راه مخالف آن را پوید بر شما باد چنین خصلتها را یافتن و در به دست آوردنش بر یکدیگر پیشى گرفتن . و اگر نتوانستید ، بدانید که اندک را به دست آوردن بهتر تا همه را واگذاردن . [نهج البلاغه]
ashar

بسم  الله  الرحمان الرحیم

به من میگویند لباس شیک بپوش

لباس گران ، لباس خارجی

لباس مد

مگر برای خودت ارزش قائل نیستی ؟ مگر خودت را دوست نداری؟

گفتم : اینها فقیرند   دلشان اتش میگیرد

این لباس شیک کارمندان  !! خب فقیر ها کجا بروند؟

گفتند از عشق بگو   و زندگی

از زیبایی و برازندگی !

گفتم : نماینده ما سیاست دارد بازی میکند

وانمود میکند دلسوز مردم است

اقا اگر صداقت داشتید بهتر بود 

مردم فریب نمیخورند اینجا  مجلس است زنگ انشا نیست دکلمه درد مردم را دوا نمیکند!!!   نطق اتشین


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مهردادعزیزابادی 98/10/5:: 8:27 عصر     |     () نظر