پیامبر اعظم
هنوز در صفای تو غبطه میخورند
اب و نور ، دریا و جنگل و اسمان
و تمامی پیامبران و ملائک
دستان تو چه بوئی میداد
از شرافت و نجابت
تو با کدام خدا سخن گفتی
که موسی را پشت سر نهادی
و نه معجزه اش را
و همه معجزاتش را
معجزه تو در اسمان اتفاق می افتاد تو شق القمر کردی
همه ماه ها به تعظیم تو پاره پاره شدند
تا تو به معراج گام نهی
جایی که هیچ بشری بدان نمیرسد
تا قیام قیامت .
*****
خوبان هر صبح به تو سلام میکنند
سلام ای پیامبر راستی
یامبر نور
از معراج بگو تا همه مدعیان
لب فروبندند
تو چه با خود داری از دارو
که عیسای شفا بخش به بشارت تو بر میخیزد
نام خدا و نام تو با هم است
هر صبح و شام در ماذنه ها
نامت بلند باد
در تو بشریت شکفت
بشریت محتاج نام تست
وداع با تو میسر نیست
که اغاز اذانی و پایان نماز
نام تو هماره میدرخشد
تو پر نور ترین ستاره اسمانی
که خورشید ها نردبان گامهای تو اند
برای معراج
شاعران همه صف کشیده اند زانو زده اند
تو معراج اندیشه انسانی
و کوهی که هیچکس را به دامان ان راهی یست
طراوت و شکوه حقیقت
از تو میتراود
هیچ نور را یارای برابری با تو نیست
نام تو هماره
بر ستیغ معرفت میدرخشد
بشریت تا ابد محتاج نگاه توست......
کلمات کلیدی:
زعشق خدا سینه پاک سلمان
چنان پر که انکار ان هیچ نتوان
اذانگو بلال است و هرگز نبینی
چنو در قرون و به اعصار و دوران
چو مالک نباشد دلیر و دلاور
چو مالک ندیده است شخصی به میدان
چو قنبر چو فزه نباشد خدومی
نباشد نظیری چو انها به ایمان
عجیب است در باغ و بستان شهری
نروید گلی انچه روید بیابان
عجیب است کار اویس و پیامبر
که فرمود بوی اویس است الان
علی گفت بهر چه اینجا ستادی ؟
چو امد قرن نزد ان شاه مردان
بگفت امدم بهر بیعت به مولا
روم در صف جنگجویان به میدان
بفرمود بیعت چگونه گذاری ؟
نمود عرض با مهجتی همچو شیران
دودستش دو شمشیر اطراف مولا
سپر بود از بهر میر شهیدان
وفا کرد بر قول و جانش به در شد
چو پروانه ای سوخت از بهر یزدان
سپاس از چنین نخبگانی که کرده
همه سود و سرمایه اش دادن جان
چه جانی همه پاک و خوب و مصفا
به تقوا و طاعت به ایات قران
هزاران گهر چون قرن جانفدا شد
که خالی ز دشمن شودمرز ایران
مبادا که توهین نمایی به مردی
که دارد سرمهربانی به ایشان
مبادا که با حرف و اعمال بیجا
دهی خانه عشق بر با د و ویران
چه مجروح ها روز و شب در عذابند
عزا دار بسیار با چشم گریان
همه حمد و شکر ت شب و روز باید
مبادا نمایی خلافی چو دیوان
همه داد نعمت خداوند اعلی
که گردن نهی تو به دین و به فرمان
مبادا دهی گوش برلامروت
به شهوت پرستان و یاران شیطان
دروغ است و مکر و فریب و تقلب
همه صبح تا شب در این بی نوایان
خدا یا زمکر همه روسیاهان
پناهم ده و جمله بی پناهان
کلمات کلیدی:
زعشق خدا سینه پاک سلمان
چنان پر که انکار ان هیچ نتوان
اذانگو بلال است و هرگز نبینی
چنو در قرون و به اعصار و دوران
چو مالک نباشد دلیر و دلاور
چو مالک ندیده است شخصی به میدان
چو قنبر چو فزه نباشد خدومی
نباشد نظیری چو انها به ایمان
عجیب است در باغ و بستان شهری
نروید گلی انچه روید بیابان
عجیب است کار اویس و پیامبر
که فرمود بوی اویس است الان
علی گفت بهر چه اینجا ستادی ؟
چو امد قرن نزد ان شاه مردان
بگفت امدم بهر بیعت به مولا
روم در صف جنگجویان به میدان
بفرمود بیعت چگونه گذاری ؟
نمود عرض با مهجتی همچو شیران
دودستش دو شمشیر اطراف مولا
سپر بود از بهر میر شهیدان
وفا کرد بر قول و جانش به در شد
چو پروانه ای سوخت از بهر یزدان
سپاس از چنین نخبگانی که کرده
همه سود و سرمایه اش دادن جان
چه جانی همه پاک و خوب و مصفا
به تقوا و طاعت به ایات قران
هزاران گهر چون قرن جانفدا شد
که خالی ز دشمن شودمرز ایران
مبادا که توهین نمایی به مردی
که دارد سرمهربانی به ایشان
مبادا که با حرف و اعمال بیجا
دهی خانه عشق بر با د و ویران
چه مجروح ها روز و شب در عذابند
عزا دار بسیار با چشم گریان
همه حمد و شکر ت شب و روز باید
مبادا نمایی خلافی چو دیوان
همه داد نعمت خداوند اعلی
که گردن نهی تو به دین و به فرمان
مبادا دهی گوش برلامروت
به شهوت پرستان و یاران شیطان
دروغ است و مکر و فریب و تقلب
همه صبح تا شب در این بی نوایان
خدا یا زمکر همه روسیاهان
پناهم ده و جمله بی پناهان
کلمات کلیدی: