مادر .... پدر
مادرت گفت برو فوق لیسانس
پدرت گف برو ادم شو
مادرت گفت کلاس -
پدرت گفت برو شوهر کن
پدرت تنها بود
مادرت صحرایی
ناروا باشد اگر جور و جفایی بکنی
مادرت گفت پدر پول نداد
پدرت گفت که در خانه ما روباه است
مرگ بر حرص و هوا مرگ بر جور و جفا
مرگ بر حیله گر مکاره
هر چه خواهی بکن اما نمازت نه نماز
روزه ات بیمار است
حج تو ذره ای ان سنگ دلت نرم نکرد
ان نمازت به ره صلح و مدارا نکشید
ان دعایت به ره طاعت و انصاف نبرد
برو مشهد برو قم حیف که ادم نشوی
امتحان باز بده
جگر اهل حرم خون کردی
پدرت اهل حرم هیچ نبود؟
روبهی برد ترا ؟
پس بدنبال کدامین مقصد میروی این همه راه؟
مادرت کرد رها
خانه و زندگیش
پدرت مانده جدا یک نفر اب بدستش ندهد
یا که جارو نکند
یا که ظرفی و لباسی نشود شسته و پاک
این چه انسانیت است
این که حیوانیت است
بلکه درند"ی و روبهی و مز دوری است
شب قدر است بیا
ذره و مثقال نکk
[وشن و حمزه بخوان
باز بالا ببر این قران را تا به بالای سرت
تا نبینی ان را
هر چه جرم است بکن
باز دنبال هوس باش و هوی
باز در پاسخ تنها پدرت
پاسخ سر بالا
کلمات کلیدی: